اندیشه روز ؛ درسوم فروردین ماه سال ۱۳۴۷نوزادی دیده به جهان گشود که والدین اش نام او را «شهرام»نامیدند و سال های همبازی ما هم سپری گشت تا روستای نهر عنبر شهر دهلران ازتاریخ ۱۳۶۷/۰۳/۰۶ نامش را در جریده تاریخ و فرهنگ خود برای همیشه ثبت نماید وفداکاری ها وایثار مردی های او شدبخشی ازتاریخ آن دیار،که محل شهادت اش در تاریخ مقاومت ایران معبد عشق گردد.
ودرست در روزی که عمو درنهر عنبر شهید میشود نوزادی به دنیا میآید که گویی شهرام،آن ورزشکار جوانمرد ما یکبار دیگر از مادر زاده شده است.
شهرام قصه روزهای نوجوانی و جوانی ما شهد گوارایی که احلی من العسل اش می خوانند را مینوشد و نوزادتازه ما میشود «شهرام ثانی» که خلقآ و خلقآ به عموی شهیدش شبیه میگردد.
والله که نمیدانم چه حکمتی است همان روزی که «شهرام»ما به شهادت میرسد برادرزاده ای به دنیا میآید که میشود «شهرام».
روزها از پی هم میگذرند و شهرام درخانواده مومن وکشاورز خود بزرگ وبزرگ میشود وراهی حوزه میشود تا بتواند بهتر و بهتر مسیر عمو را برای تحقق آرمان ورسالت ابا عبدالله الحسین(ع) طی نماید.
وشهرام برای فراگیری علوم نقلی،علمی وعملی به حوزه علمیه میرود وامابعد ها پیشه پدران خود را پیشه خود میکند وعیار گونه برای خدمت تبلیغی وعمرانی به روستاهای محروم سیستان و بلوچستان میرود وبمدت چهار سال صبحگاه و چاشتگاه وشامگاه به تبلیغ علوم دینی وشریعت محمدی وطریق علوی علیهماالسلام و روزها دوشادوش مردمان رنجدیده آن دیار به عمران و آبادی مشغول میشود ودرنهایت در قالب ادبیات مشهور«روحانی جهادی»نامیده میشود.
ازسفر جهادی شرق کشور به دیار خود برمیگردد تا برای ادامه تحصیل به حوزه مربوطه درقم برود که برآیند آن مرارت ها زبدگی جسم وعلم ونشاط فردی و اجتماعی و…. میگردد.
مطالعات علمی به روز و توانایی های اجرایی وآگاهی های سیاسی،اجتماعی وفرهنگی حجتالاسلام شهرام مراد مرزه به اطلاع شورای سیاستگذاری ائمه جمعه استان مازندران میرسد.و درنهایت به «امامت موقت جمعه کلاردشت» منصوب میشود.
وسپس جهد و کوشش علمی حاج شهرام موجب میشود تا اداره کل تبلیغات اسلامی به وی پیشنهاد پذیرش مسولیت فرهنگی وتبلیغی اداره کل استان بدهد که پس از مدتی از ادامه مسوولیت کم میل میشود ودر نهایت با اصرار استان به عنوان «سرپرست اداره تبلیغات اسلامی» شهرستان کلاردشت معرفی و منصوب میشود.
حجتالاسلام والمسلمین شهرام مراد مرزه در گفت وگو با دکتر رجب پور رئیس انجمن ورزشی چوگوی فدراسیون ورزشهای همگانی پس از قبول مسوولیت فرهنگی ورزش چوگو گفت؛ چوگو به زبان محلی ما که سالهای نوجوانی انجام میدادیم همان «طپکاچ» خودمان است که قبلاً بزرگتر های ما درمستطیل سبز و خاکی به آن میپرداختند وما نیز با تأسی از آنها در روزهای تعطیل ،مناسبتها واعیاد در دو گروه تیمی به مسابقه می پرداختیم.
رییس کمیته فرهنگی انجمن ورزشی چوگو افزود؛ نوجوانان و جوانان دوره ما دونوع بازی تیمی داشتیم که به تیم قهرمان کاپ داده میشد لذا
این بازی کهن واصیل واجد یک سری استعداد های مخصوص بخودش است که اگر دوتیم که در مقابل هم به رقابت میپردازند از آمادگی جسمانی ،تیزهوشی،دقت وچالاکی برخوردار نباشند نمیتوانند درآن مستطیل ویا هر زمین هموار وناهموار دوام بیاورند بهمین خاطر نوجوانی ما مقارن با سرزندگی و نشاط فردی و عمومی پسا جوانی بوده است که سرزنده بودن وپر جنب و جوشی هم سن و سال های ما مبین همین موضوع است.
حجةالاسلام مراد مرزه اشاره کرد؛
من یک چوگو کار سال های نوجوانی خود بودم و هرگز تصور نمیکردم روزی در این ورزش کهن و قدیمی مسوول فرهنگی بشوم هرچند خدمت به این میراث فرهنگی کهن را که متعلق به نسل های گذشته و خود است رایک افتخار میدانم .
رییس کمیته فرهنگی و مسوولیت اجتماعی انجمن ورزشی چوگوی فدراسیون ورزشهای همگانی افزود ؛ برآیند سال ها فعالیت در حوزه های فرهنگی،اجتماعی وتبلیغی این است که در ورزش نباید کار فرهنگی کرد بلکه باید به فرهنگ سازی اهتمام نمود چون ابزار فرهنگی فراوان وقابل دسترس اند ونهاد هایی هم که از بودجه دولتی و عمومی برای کار فرهنگی استفاده میکنند بی شمارند ولی نهادهایی که فرهنگ سازی میکنند علیحده اند.لذا برای عمومیت بخشی و مانایی ورزش چوگو باید فرهنگ سازی کرد ونگاه ما نیز معطوف به تبعات مثبت و تآثیر گذار آن خواهد شد.وان شا ءالله ماحصل تعامل ما با نمایندگان مان در استان ها و شهرستان ها مردمداری،پهلوان پروری و رفاقت محوری برمبنای اصل معنای حقیقی ورزش که بر قوت جسم و روح ،اطاعت خدا ،ابتکار عمل برای نیکو کاری و…..استوار است معطوف خواهد بود.
ثبت دیدگاه