به گزارش پایگاه خبری اندیشه تازه و به نقل از هم میهن؛ علت اصلی کاهش مشارکت مردم در انتخاباتهای گذشته، فقدان رقیب بود. چراکه رقیب، انتخابات را داغ میکند. در فضای بدون رقیب اکثریتی از موافقان، افراد همسو و اقلیتی حاشیهای، انتخابات گذشته را رقم زدند. باتوجه به اینکه تعداد رقبا و منتقدان نسبت به گذشته کمتر شده است، پیشبینی میشود میزان مشارکت نیز بیشازقبل کاهش یابد.» به اعتقاد این جامعهشناس، بهجای اینکه رویکردها اصلاح شود، میزان ردصلاحیتها نسبت به گذشته بیشتر شده و بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به افرادی که میتوانستند فضای انتخابات را گرم کنند و احتمالاً پیروز میدان شوند، اعلام شد که داوطلب نشوند که اگر بشوند، ردصلاحیت میشوند. آنهایی هم که داوطلب شدند، باز هم ردصلاحیت شدند: «ازطرفدیگر جامعه نزدیک به یکدهه است که به این نتیجه رسیده، مشارکت در انتخابات در دفاع از اصلاحطلب یا اصولگرا منجر به تغییر و بهبود نمیشود. جامعهای که به چنین نتیجهای رسیده، تصمیم میگیرد به مسائل مرتبط با انتخابات گوش نکند. مدتی پیش تاکید کردم که جامعه نسبت به ردصلاحیتها هم واکنشی نشان نخواهد داد و چنین هم شد. جامعه به تبلیغات رسمی هم واکنشی نشان نخواهد داد و همچنان در حاشیه و بهشکل ناظر باقی میماند بدون اینکه دردسر یا هیجانی ایجاد کند.»
شرکت در انتخابات، دستوری نیست
این جامعهشناس مشکلات معیشتی و انتظار برای رفاه را مولفههایی میداند که در مشارکت مردم، هم تاثیرگذار هستند و هم تاثیرگذار نیستند: «در جوامع دموکراتیک مشروع، انتخابات اهمیتی ویژه دارد؛ چراکه انتخابات فعلی مدنی است و شهروندان از کودکی میآموزند مشارکت در انتخابات هم حق آنهاست، هم وظیفهشان. همچنین این موضوع در آنها نهادینه میشود که در طولانیمدت از مشارکت در انتخابات منفعت میبرند و این اقدام یک رسالت ملی است. اما در کشور ما انتخابات بهعنوان یک وظیفه به شهروندان آموزش داده نمیشود. مثلاً مردمی که قرار است در بزرگسالی در انتخابات مجلس، ریاستجمهوری و… مشارکت کنند، باید در مدرسه، خانواده و حتی در محیط کار با پدیده انتخابات آشنا شده و انتخاب آنها در مسائل تاثیرگذار باشد. نگاهی به دانشگاهها نشان میدهد که رئیس دانشکدهها بدون دریافت نظر استادها انتخاب میشوند، کتابها را بدون دریافت نظرات اساتید تغییر میدهند و…. وقتی در هیچ محیطی انتخابات برقرار نیست و مردم لذت مشارکت و بازی مدنی را نبردهاند، نمیتوان انتظار داشت که ناگهان در انتخابات رأی دهند.» او ادامه میدهد: «در جوامع دموکراتیک مردم از کودکی فعل مشارکت در انتخابات را تمرین و بازی میکنند و در بزرگسالی هم از این حق خود استفاده میکنند، اما در کشور ما چنین نیست. در جامعه مبتنی بر دموکراسی اگر تصمیم و کنش جامعه مبتنی بر مشارکت در انتخابات باشد، در صورت نارضایتی از رأیآورندگان، نسبت به حذف آن فرد از سمتاش اقدام میکنند. در جوامع دموکراتیک اگر مردم از رئیسجمهور ناراضی باشند، نارضایتی خود را اعلام کرده و رئیسجمهور دیگری انتخاب میکنند، اما در کشور ما چنین اتفاقی نمیافتد. مردم یکبار رأی میدهند و تا انتخابات بعدی نمیتوانند اقدامی کنند.» براساس اعلام این استاد دانشگاه، اگر به جامعه حکم و دستور داده شود که باید در انتخابات شرکت کنند، جامعه گوش نمیدهد و اگر هم گوش کند به حکم عمل نمیکند. جامعه مدرن جامعهای است که همه مسائل در آن براساس توافق، گفتوگو و منافع شکل میگیرد. چنین جامعهای سلسلهمراتبی نیست که مانند گذشته حکم کنند و سایرین تبعیت کنند. در جامعه امروز ایران باید تکتک شهروندان برای انجام یا انجام ندادن کاری توجیه شوند، زیرا دانش مردم و ارتباط آنها با جهان نسبت به گذشته بیشتر شده است و نمیتوان به آنها حکم کرد و چنین رویکردی نتایجی مطلوب به دنبال ندارد.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه