اندیشه تازه ؛ در این سالها، هر بار با نزدیک شدن به این تاریخ، مجموعهای از برنامهها برگزار میشود؛ مراسمهایی که اغلب پرهزینهاند، اما کوتاهعمر. برنامههایی که میآیند و میروند، بیآنکه به هدف اصلی نزدیک شویم: ثبت رسمی «روز رشت» در تقویم.
مسئله این نیست که کاری انجام نشده؛ مسئله این است که کارِ اصلی انجام نشده است.
رشت، شهر فرهنگ، تاریخ و زیست اجتماعی خاص، بیش از چند مراسم نمادین حق دارد. معرفی شهر از مسیر خوراک، گردشگری یا آیینهای محلی، اگرچه ارزشمند است، اما جایگزین تثبیت هویت شهری در سطح ملی نمیشود. تقویم رسمی، یکی از مهمترین ابزارهای بهرسمیتشناختن این هویت است؛ ابزاری که بسیاری از شهرهای کشور آن را جدی گرفتهاند و نتیجهاش را هم دیدهاند.
گلهی این یادداشت متوجه تلاشها نیست، متوجه نبود یک مسیر شفاف و پیگیری مستمر است. ثبت یک روز در تقویم، فرآیندی مشخص دارد؛ از تصمیمگیری و اجماع در مدیریت شهری آغاز میشود، در شورای فرهنگ عمومی استان بررسی میشود و در نهایت به سطح ملی میرسد. این مسیر، نه مبهم است و نه دستنیافتنی؛ اما نیازمند اراده، استمرار و پرهیز از نگاه مقطعی است.
انتظار از مدیریت شهری، فراتر از برگزاری برنامههای مناسبتی است. انتظار این است که این مطالبهی قدیمی، بهصورت رسمی، مستند و قابل دفاع دنبال شود. اینکه یک تاریخ مشخص، با پشتوانهی تاریخی معتبر، بهعنوان «روز رشت» تصویب و تا ثبت نهایی آن پیگیری شود؛ نه اینکه هر سال، در همین نقطه متوقف بمانیم.
«روز رشت» اگر قرار است جدی گرفته شود، باید از سطح برنامهها عبور کند و به سطح تصمیم برسد.
تقویم، مقصد این مطالبه است؛ نه مراسم، نه بنر و نه چند روز هیجان زودگذر.
شاید زمان آن رسیده باشد که «روز رشت» از حاشیهی برنامهها بیرون بیاید و به متن تصمیمها برسد. مطالبه روشن است و مسیر هم مشخص؛ آنچه باقی مانده، عبور از نگاههای مقطعی و ورود جدی به فرآیند ثبت رسمی این روز در تقویم است. اگر این گام برداشته نشود، هر سال ناچار خواهیم بود همین پرسش را تکرار کنیم؛ پرسشی که پاسخ آن نه در مراسم، که در تصمیمهای ماندگار مدیریتی پیدا میشود.
یادداشت: سروش علیزاده
نویسنده و روزنامه نگار








ثبت دیدگاه