اندیشه تازه ؛ قبل از انعقاد کلام اعلام میدارم ، به نظر می رسد دکتر حق شناس ،استاندار بومی و فرهیخته ی گیلان چنان تحت فشار زیاده خواهان و خود حق پنداران تندرو برای تغییرات مدیریتی قرار دارد که در وسط نشست خبری با اصحاب رسانه ،بغض وی ترکید و نشست خبری نیمه تمام ماند.
این موضوع آنچنان أهمیت دارد که اصحاب مطبوعات و رسانه های گروهی استان برای تأمین منافع استان گیلان ضرورت دارد در کنار دکتر حق شناس ، استاندار گیلان قرار گیرند تا تلاش های ایشان برای گیلان ببار بنشیند.
در ضمن همه بایستی براساس برنامه ها ، پلتفرم ها و پروتکل های مدیریتی در یک فرآیند منطقی تغییرات را بپذیرند و در این راه به هیچ عنوان نباید دقت و صحت فدای شتابزدگی و زیاده خواهی های مختلف از طرف افراد و احیانا جریان های سیاسی مختلف شود.
اساسا دکتر هادی حق شناس ،استاندار کنونی گیلان ، خودشان محصول تغییر کلان مدیریتی هستند ، قطعاً برای بهرهوری از نیروهای انسانی کارآمد و توانمند ، مدیران ضعیف حوزه های مختلف استانداری و فرمانداری ها و همچنین سایر دستگاههای اجرایی را تغییر خواهند داد و بجایشان مدیران کاربلد و توانمند را براساس میثاق دولت چهاردهم جایگزین خواهند کرد.
فقط اسلوب مدیریتی دکتر حق شناس در فرآیند تغییرات مدیریتی این است که صحت و دقت فدای سرعت و شتاب زدگی نشود و این اسلوب منطقی می تواند خسارت های احتمالی آینده بطور چشمگیری کاهش دهد و امور جامعه و مردم به سامان تر خواهد شد.
پس ضرورت دارد تا با حمایت از دکتر حق شناس ، شاهد روزها و هفته های سالهای خوبی برای گیلان و گیلانیان باشیم.
بایستی به روش مدیریتی آقای دکتر حق شناس ، استاندار گیلان اعتماد داشته باشیم و از آن حمایت کنیم تا ایشان با برخورداری از حمایت سرمایه اجتماعی ، در انجام بهینه امور اجرایی استان با اعتماد به نفس بالا کارها را پیش ببرند.
تلاش برای همگرایی و وفاق بیشتر در گیلان ، سرمایهگذاری برای بهرهوری از سرمایه اجتماعی می باشد
انتخاب استانداران برای تمامی استانهای کشور از جمله استان گیلان در تمام دوره ها با گمانه زنی،رایزنی ها،مشورت ها،فشارها و درخواست ها از طرف احزاب و گروههای سیاسی ذی نفع و شخصیت حقوقی و حقیقی و…. همراه بوده است و در تمامی دوره ها،وزیر کشور هر گزینه ای را انتخاب و معرفی کرد این انتخاب با مخالفت ها،موافقت ها و انتقادات و تأیید ها را بدنبال داشته است.
اما در این دوره ( دولت چهاردهم)این عادت یا قاعده از دوره های دیگر مستثنا بود.
از روزی که دولت چهاردهم سکان مدیریت اجرایی کشور را رسماً در دست گرفت، در گمانه زنی ها ، شخصیت های متعددی با سابقه ی کلان اجرایی و بدون سابقه ی اجرایی کلان مطرح بودند.
ولی آنچه جلب توجه می کرد وجود تفاهم کلی در گیلان بر سر یک گزینه ی واحد در تمام لیست های ارسالی به وزارت کشور خودنمایی می کرد و آن وجود نام «دکتر هادی حق شناس »بود که با توجه به توانایی های ایشان در شقوق مختلف کار را برای وزیر کشور و هیات دولت آسان نمود .
در این ارتباط جمعی از حامیان دولت در گیلان و همچنین منقدان و حتی مخالفان پزشکیان در ایام انتخابات خواستار این بودند که «دکتر حق شناس» قابلیت استاندار شدن را دارد و این امتیاز و موفقیت بزرگی برای ایشان در اول این راه سخت بود و ضرورت دارد تا از این پتانسیل قوی به بهترین شکلی برای توسعه ی گیلان بهرهبرداری شود.
با توجه به وجود تفاهم در گیلان بر سر یک گزینه ی واحد در بین کنشگران سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گیلان، وزارت کشور و دیگر دستاندرکاران برای انتخاب جناب آقای دکتر حق شناس با توجه به حمایت های صورت گرفته در استان گیلان از حضور ایشان و با توجه به سوابق مدیریتی موفق ،خوب و حرفه ای وی، برای انتخاب دکتر حق شناس،به عنوان استاندار گیلان بدون کمترین حاشیه ای به جمع بندی رسیدند و این خوشبختی و خوشوقتی را به گیلانیان بعد از چند دهه هدیه دادند.
با جمیع جهات بسیاری از کنشگران سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی معتقدند که انتخاب دکتر حق شناس به عنوان استاندار که دارای ویژگی های منحصر به فردی در مدیریت اجرایی و علمی است ،می تواند برای توسعه ی همهجانبه استان گیلان بسیار مفید است ، صد البته در این راه دشوار در درجه ی اول بایستی از نحوه ی مدیریت اجرایی دکتر حق شناس حمایت های همه جانبه صورت گیرد تا ایشان بتوانند با توجه به عمق مطالبات بحق گیلانیان در کاهش و در ادامه در رفع مشکلات چند وجهی استان گام ها و اقدامات اساسی انجام دهند.
همچنین بایستی به روش مدیریت ایشان که همراه با تجارب گرانسنگ و موفق بوده و اعتقاد وی به خرد جمعی و بکارگیری از تمام پتانسیل های مختلف و بویژه بهرهوری واقعی از نیروی انسانی خلاق ، توانمند و فداکار از تمام تفکرات منطقی موجود در جامعه ، اعتماد کنیم و بدانیم که یکی از استراتژی های موفق در فرآیند توسعه یافتگی مدیریت ، استراتژی فدا نکردن صحت و دقت در برابر سرعت و شتاب زدگی و یا احیانا سیاسی کاری می باشد.
تا با ایجاد وفاق ، همگرایی و هم افزایی در آحاد مردم و کنشگران سیاسی و اجتماعی روند کاهش و رفع مشکلات پیچیده ی استان هموارتر شود.
در این روند دشوار و سخت همانند روند توسعه بایستی با صبوری و متانت در برخورداری جامعه از تمام ظرفیت های بهرهوری نیروی انسانی ،استفاده ی بهینه صورت گیرد.
اگر چنین رفتار شود ، جامعه به صورت واقعی به همگرایی و هم افزایی می رسد ، در غیر اینصورت به تمام سالهای تقریباً ناموفق گذشته باز خواهیم گشت.
حذف سیاسی و ایدئولوژیک بایستی از صحنه مدیریتی جایش را رفتارهای قانونی ، قابلیت ها و توانمندیها بدهد تا فرآیند تفاهم ، آشتی و وفاق معنای عملی پیدا کند.
وفاق ملی ، یعنی استفاده از تمام توانمندی های واقعی جامعه بدون تندروی و کندروی می باشد.
به نظر می رسد ،استراتژی دکتر حق شناس، برای استفاده از بهرهوری نیروی انسانی در گیلان ، استفاده از تمامی توانمندیهای نیروی انسانی بدون تندروی و کندروی در مدیریت براساس میثاق دولت چهاردهم می باشد.
یادداشت : علی کریمی پاشاکی_ روزنامه نگار
ثبت دیدگاه