اندیشه تازه ؛ چند سالی است که مسئولان کشور از کاهش نرخ جمعیت ابراز نگرانی میکنند و ضرورت افزایش آن را یادآور میشوند. سیاستهای تشویقی و تبلیغاتی متعددی در این زمینه مطرح شده، اما در عمل، بسیاری از زیرساختهای لازم برای تحقق این هدف فراهم نشده است. در شرایطی که جوانان با مشکل بیکاری، درآمد ناکافی و نبود مسکن مواجهاند، انتظار ازدواج و فرزندآوری، بیش از آنکه منطقی باشد، یک مطالبهی دور از واقعیت به نظر میرسد.
فرزندآوری تنها یک تصمیم شخصی نیست؛ بلکه نتیجه اعتماد به آینده و احساس امنیت در زندگی است. جوانی که از تأمین نیازهای اولیه خود ناتوان است، چگونه میتواند به تشکیل خانواده و پرورش فرزند بیندیشد؟وقتی کار نیست،خانه نیست،بچه کجاست؟ اگر حمایتهای مالی، اشتغال پایدار، و امکانات اولیه زندگی فراهم نشود، هیچ تبلیغ یا توصیهای نمیتواند جمعیت را افزایش دهد.
نمیتوان انتظار داشت جوانی که برای تأمین حداقلهای زندگی روزمرهاش در تنگناست، تنها با توصیههای رسانهای مسئولان و یا تسهیلات جزئی، به فرزند دار شدن فکر کند.
تشویق به فرزندآوری زمانی معنا پیدا میکند که جوان ایرانی احساس کند در این کشور، آیندهای برای خود و فرزندانش وجود دارد.
امروز جوان ایرانی احساس میکند که نه دیده میشود و نه شنیده. امکانات ابتدایی برای اشتغال پایدار وجود ندارد؛ امنیت شغلی تقریباً معنای خود را از دست داده و بسیاری از فارغالتحصیلان با وجود داشتن تخصص و انگیزه، یا بیکارند یا به مشاغل موقت و بیثبات روی آوردهاند.
در چنین شرایطی چگونه میتوان از جوانی که هنوز نتوانسته برای خودش آیندهای بسازد، انتظار داشت ازدواج و برای آینده فرزندانش برنامهریزی کند؟ وقتی که جوانی برای حداقل حقوق، باید ماهها پیگیری کند یا هر لحظه نگران تعدیل نیرو و بیکاری است، نه جرأت ازدواج دارد و نه رغبت فرزندآوری.
شعار های متعدد، افزایش جمعیت را به دنبال نخواهد داشت. تا زمانی که جوانان کشور احساس نکنند که دیده میشوند، حمایت میشوند و آیندهای برایشان وجود دارد، هیچ سیاست جمعیتی به نتیجه نخواهد رسید.
کنارملت/ مژگان شفاعتی
ثبت دیدگاه