اندیشه تازه ؛ خبرنگاری شغلی بود که هیجان و تنوع آن را دوست داشتم. بماند که برای یادگیری، اندک افرادی از قدیمیها کمک کردند اما برای ما که نسل جدیدی از خبرنگاران تحصیلکردهی جامعه مطبوعاتی استان گیلان بودیم، انجام کار نشد نداشت و پرشور به این حرفه ادامه دادیم.
شیرینی کار در تحریریه روزنامه و نشریه مکتوب جای خود را به سرعت به فعالیت در پایگاه خبری و خبرگزاری داد و همزمان با تغییر در فضای رسانه، تلاش کردیم از قافله جا نمانیم.
اکنون پس از گذشت بیش از این همه سال فعالیت، فشار روحی روانی شدید و به تبع آن فرسودگی جسمی ناشی از تنش های فروخورده، برایم تنها دستاورد این شغل بوده است.
حوادث مکرر، فشارهای اجتماعی و اقتصادی ، عدم وجود جایگاه مناسب این شغل موجب دلزدگی من شد و اکنون به نقطهای رسیدهام که دیگر کلمه «تاب آوری» برایم بیمعناست.
از فراخوان باشگاه روزنامهنگاران ایران، برای همدلی با یکدیگر و گذر از این بحرانهای روحی تشکر میکنم و قدردانتان هستم.
چون مطمئنا هیچ فرد دیگری به غیر از ما که همکار و همدرد در این شغل هستیم نمیتواند درکمان کند. همانطور که در طی سالهای اخیر توانستهایم در کنار اندک دوستان خود با درد دل کردن در کنج دنج یک کافه و یا در دفتر تحریریه از تنش روزمره خود بکاهیم و به اصطلاح «تاب بیاوریم»!
شاید من و دوستانم جزء معدود افرادی باشیم که هنوز در برابر مصرف قرصهای اعصاب مقاومت میکنیم اما مشخص نیست تا کی این روند را بتوانیم تحمل کنیم.
یادداشت: طاهره ریحانی/خبرنگار
ثبت دیدگاه